قاب خالی

مثلا دیگه قرار نیست توش چیزی بنویسم!

قاب خالی

مثلا دیگه قرار نیست توش چیزی بنویسم!

سلام
من دیروز رفتم دکتر و فهمیدم همه ی سردردای این دو سه ماهه ی من اصلا به همه ی سردرگمیهام درباره ی اینکه خدا هست یانه؟ خدا عادله یا نه؟ خدا... نه به هیچکدوم اینا ربطی نداره و من فقط میگرن مزمن دارم!( کاش املای مزمن رو درست نوشته باشم!) حالا این یه خبر بدیه واسه من! آخه من تا حالا خیال میکردم همه ی این سردردا واسه اینه که من دوز عرفانم بالاست و واسه خودم ایولی هستم! ولی نیستم که!...
خب... جدی باشم! الان یه چند وقتیه حالم خیلی خرابه! حوصله ی هیچ کاری رو ندارم! نه درس خوندن٬ نه کتاب خوندن٬ نه خدا٬ نه بنده٬ نه... هیچی! خیال میکردم اینترنت خونم اومده پایین ولی حالا دارم به این خیالاتم هم شک میکنم! یعنی فعلا که هیچی عوض نشده! میدونین حالم از خودم به هم میخوره که شدم عین یه گنداب! یعنی واقعا واسه اینه که درمورد خدا با خودم به توافق نمیرسم؟ گاهی فکر میکنم خوش به حال مامانی با همه ی اعتقادات پاک و ساده اش! میدونین واسه اون دو دو تا میشه چهار تا! به همین راحتی! واسه من... واسه من حتی نفس کشیدن هم شده یه معادله ی ان مجهولی! نمیدونم چرا نمیتونم خودمو قانع کنم که فقط واسه اثبات اینکه آفتاب هست کافیه تو نورش لم بدی و حسش کنی! نمیدونم!
ول کن بابا!...(مثل همیشه!)
راستی واسه هدیه ۲آ کنین! یه مشکل بزرگ براش پیش اومده! واسه منم همینطور!

سلام!
من به قول تینا الان وطنم! دلم اینقدر واسه اینجا تنگ شده بود که نگو! الانم با داداش کوچیکه اومدم کافینت و بیچاره هی مجبوره چشاشو درویش کنه! از بس من بیهوا این صفحه رو باز میکنم!
خب... بابا که با ما درد مییکنه! مامان که با ما درد دل میکنه! داداش بزرگه که با ما درددل میکنه! آبجی بزرگه که با ما... پس بیچاره این اینترنت که جای همه شون باید همه ی حرفای مارو بشنوه!
نمیدونم اینکه من با همه ی شکیاتم هنوز هستم هنوز خیال میکنم خدا هم هست ولی... هنوز نمیدونم خدایی که «هست»٬ عادل هم هست؟!
 آبجی بزرگه که میگه کار درستی کرده که داره به کسی میگه بله که خونواده اش راضی نیستن اونم در حالی که یه عالمه آدم به پاش افتاده ان... من میگم خودت انتخاب کردی! و فکر میکنم خدا عادله؟!
مامانی که از داداش بزرگه میناله و از بابا و از همه ی دنیا و حتی از خدا که... من بهش میگم میگذره بانو! و فکر میکنم خدا عادله؟!
هدیه که میگه... من که میگم... و باز این سوال تو ذهنم پرسه میزنه که خدا عادله!
به نظرتون ما حق انتخاب داشتیم؟! اون موقع که قرار بوده خلق بشیم٬ خدا از ما پرسیده چی میخوایم و چی نمیخوایم؟!
راستی شروع کردم واسه فوق خوندن! دعا کنین برام!